روح خدا در وجود ماست آن راجست و جو کن.

تیک...تاک...
تیک...تاک...ساعت منجمد شده از زمهریر نبودنت...
روح خدا در وجود ماست آن راجست و جو کن.
ن : شیرین حال کوئی ت : جمعه 24 آذر 1391 ز : 21:5 | +

شهسواري به دوستش گفت: بيا به كوهي كه خدا آنجا زندگي مي كند برويم. ميخواهم ثابت كنم كه او

فقط بلد است به ما د ستور بدهد، وهيچ كاري براي خلاص كردن ما از زير بار مشقات نمي كند

ديگري گفت:موافقم .اما من براي ثابت كردن ايمانم مي آيم

وقتي به قله رسيد ند ، شب شده بود. در تاريكي صدايي شنيدند:سنگهاي اطرافتان را بار اسبانتان كنيد وآنها

را پايين ببريد

شهسوار اولي گفت: مي بيني؟ بعداز چنين صعودي ،از ما مي خواهد كه بار سنگين تري را حمل كنيم.محال است كه اطاعت كنم

ديگري به دستور عمل كرد. وقتي به دامنه كوه رسيد، هنگام طلوع بود و انوار خورشيد، سنگهايي را كه شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن كرد. آنها خالص ترين الماس ها بودند.

مرشد مي گويد:تصميمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند.

 

 




.:: ::.


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © by shirinkarimi
This Template By Theme-Designer.Com